Me-too

    ˈmiːˈtuː ˈmiːˈtuː miːtuː
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    این لغت در معنای سوم به شکل‌های MeToo# و MeToo نیز نوشته می‌شود ولی شکل نوشتاری Me Too رایج است.

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective informal
    کپی‌برداری‌شده (اشاره به محصولی که شبیه محصول بسیار محبوب تولیدشده توسط شرکت دیگر باشد)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - The market is flooded with me-too smartphones.
    - بازار پر از گوشی‌های هوشمند کپی‌برداری‌شده است.
    - The me-too product was developed in response to the success of a rival company's offering.
    - این محصول کپی‌برداری‌شده در پاسخ به موفقیت محصول شرکت رقیب ساخته شد.
    adjective
    تقلیدی (اشاره به سیاست‌ها یا شیوه‌های موفق یا متقاعدکننده‌ای که شخص یا نهاد دیگری از آن استفاده می‌کند و شخص یا نهاد دیگر آن‌ها را تقلید می‌کند)
    - The company's success was a result of their me-too approach.
    - موفقیت این شرکت نتیجه‌ی رویکرد تقلیدی آن‌ها بود.
    - The politician's me-too approach to foreign policy gained her popularity among voters.
    - رویکرد تقلیدی این سیاست‌مدار در سیاست خارجی باعث محبوبیت او در میان رأی‌دهندگان شد.
    noun
    من هم، می‌ تو (جنبشی با هدف توجه به آزار جنسی)
    - "Me Too" is a movement that aims to bring awareness to the prevalence of sexual harassment and assault.
    - «من هم» جنبشی است که هدف آن آگاهی‌بخشی درمورد رواج آزار و اذیت و تجاوز جنسی است.
    - The MeToo movement seeks to hold perpetrators accountable.
    - جنبش می تو به دنبال پاسخ‌گو کردن مجرمان است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت me-too

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «me-too» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/me-too

    لغات نزدیک me-too

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند